خودکشی
يكشنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۴، ۰۲:۰۵ ب.ظ
خاله رضوان مرد!
سه سال پیش دخترش خودکشی کرد
و دوبار طلاق گرفت و دوباره رجوع کرد
یکسال آخر با سرطان تو جدل بود
و همش از استرس روزایی میگفت که نوه ش قرار بود بدنیا بیاد و اون میترسید که بلایی سرش نیاد!
میگفت اگه نوه م تا دم درم بخواد بره من از استرس میمیرم!!!
از همه عالم و آدم متوقع بود و اگه بهش خوبی میکردی همش درگیر این بود که چرا با کم کیفی که میخواد نیست و اگه بیتفاوت بودی یا نمیرسیدی بهش که دیگه واویلا.
از اون آدمایی که اصطلاحا یقه خودشونو گرفتن.
خیلی راحت واست از کاه کوه میساخت و میتونست هزارتا نشونه بدبختی رو کشف کنه
تا چند سال پش خیلی برام عجیب بود واژه ترس از آینده!
وقتی از کسی میشنیدم بهش میخندیدم و میگفتم مگه آینده ترس داره؟
نمیدونم من اینروزا ترسو شدم یا آینده ترسناک؟
نمیدونم اونوقتا دانشم نسبت به خطرات احتمالی کمتر بود یا الان ذهنم وسواس گرفته و واس خودش غصه تراشی میکنه؟
همین دیشب کشف کردم اکثر ما آدما منتظریم به فلان خواسته یا موقعیت برسیم و بعد از اون با خیال راحت احساس خوشبختی بکنیم، درحالیکه همین "حال" نابود شده بعدا ماییه حسرته و بدتر اینکه به محض راحت شدن خیالمون از بابت خواسته قبلی ذهنمون خواسته جدیدو طراحی میکنه، و اینطوری میشه که ما همش در حال دویدن و نرسیدنیم...
سه سال پیش دخترش خودکشی کرد
و دوبار طلاق گرفت و دوباره رجوع کرد
یکسال آخر با سرطان تو جدل بود
و همش از استرس روزایی میگفت که نوه ش قرار بود بدنیا بیاد و اون میترسید که بلایی سرش نیاد!
میگفت اگه نوه م تا دم درم بخواد بره من از استرس میمیرم!!!
از همه عالم و آدم متوقع بود و اگه بهش خوبی میکردی همش درگیر این بود که چرا با کم کیفی که میخواد نیست و اگه بیتفاوت بودی یا نمیرسیدی بهش که دیگه واویلا.
از اون آدمایی که اصطلاحا یقه خودشونو گرفتن.
خیلی راحت واست از کاه کوه میساخت و میتونست هزارتا نشونه بدبختی رو کشف کنه
تا چند سال پش خیلی برام عجیب بود واژه ترس از آینده!
وقتی از کسی میشنیدم بهش میخندیدم و میگفتم مگه آینده ترس داره؟
نمیدونم من اینروزا ترسو شدم یا آینده ترسناک؟
نمیدونم اونوقتا دانشم نسبت به خطرات احتمالی کمتر بود یا الان ذهنم وسواس گرفته و واس خودش غصه تراشی میکنه؟
همین دیشب کشف کردم اکثر ما آدما منتظریم به فلان خواسته یا موقعیت برسیم و بعد از اون با خیال راحت احساس خوشبختی بکنیم، درحالیکه همین "حال" نابود شده بعدا ماییه حسرته و بدتر اینکه به محض راحت شدن خیالمون از بابت خواسته قبلی ذهنمون خواسته جدیدو طراحی میکنه، و اینطوری میشه که ما همش در حال دویدن و نرسیدنیم...
- ۹۴/۰۸/۱۰
این پاراگراف پایانی، خیلی حکیمانه است ... خدا کنه یاد بگیریم که از همین حالا بهره ببریم.